سایر مطالب

راه های ساده برای نوشتن کتاب

فاز پایان کار

1. تعهد به حمل و نقل

مهم نیست کتاب را تمام کن یک ضرب الاجل تعیین کنید یا برای خود تعیین کنید. سپس آن را در جهان منتشر کنید. آن را برای ناشر ارسال کنید، آن را در آمازون منتشر کنید، هر کاری که لازم است انجام دهید تا آن را در معرض دید مردم قرار دهید. فقط آن را در کشوی خود قرار ندهید. بدترین چیز برای شما این است که پس از نوشتن این مطلب دست از کار بکشید. این باعث نمی شود که بهترین کار خود را انجام دهید و به شما اجازه نمی دهد که ایده های خود را با جهان به اشتراک بگذارید.

2. شکست را در آغوش بگیرید

با نزدیک شدن به پایان این پروژه، بدانید که این کار سخت خواهد بود و مطمئناً به هم خواهید خورد. فقط با شکست مشکلی نداشته باش و به خودت لطف کن. این چیزی است که شما را حفظ می کند – عزم برای ادامه دادن، نه معیارهای دست نیافتنی کمال شما.

3. کتاب دیگری بنویسید

اکثر نویسندگان از کتاب اول خود خجالت زده اند. من قطعا بودم. اما بدون اولین کتاب، هرگز دروسی را که ممکن است از دست بدهید، یاد نخواهید گرفت. بنابراین، کارتان را بیرون بگذارید، زودتر شکست بخورید و دوباره تلاش کنید. این تنها راهی است که شما بهتر می شوید. شما باید تمرین کنید، یعنی باید به نوشتن ادامه دهید.

هر نویسنده‌ای از جایی شروع کرد و بیشترشان با فشردن نوشته‌هایشان در شکاف‌های زندگی روزمره‌شان شروع کردند. من اینگونه شروع کردم، و ممکن است شما هم از آنجا شروع کنید. کسانی که آن را می سازند کسانی هستند که روز به روز ظاهر می شوند. شما هم می توانید همین کار را انجام دهید.

دلیل اینکه اکثر مردم هرگز کتاب هایشان را تمام نمی کنند

هر سال میلیون ها کتاب ناتمام می ماند. کتاب هایی که می توانستند به مردم کمک کنند، زیبایی یا خرد را به جهان بیاورند. اما هرگز به وجود نیامدند. و به هر طریقی، دلیل همیشه یکسان است: نویسنده ترک کرد.

شاید شما با این موضوع برخورد کرده اید. شما شروع به نوشتن یک کتاب کردید اما هرگز آن را کامل نکردید. گیر کردی و نمیدونستی چطوری تمومش کنی یا دستنوشته خود را کامل کرده اید اما نمی دانید بعد از آن چه باید بکنید. بدتر از آن، شما یک کتاب نوشتید، اما کسی به آن اهمیتی نداد. کسی آن را نخریده و نخوانده است.

من قبلا آنجا بوده ام.

در واقع، دو کتاب اولی که نوشتم اصلاً خوب نبودند – حتی با یک ناشر سنتی. سالها طول کشید تا این را یاد گرفتم، اما این چیزی است که هیچ کس هرگز به من نگفت:

قبل از اینکه بتوانید یک کتاب پرفروش راه اندازی کنید، ابتدا باید آن را بنویسید.

منظور من از آن این است که بسیاری از نویسندگان می نشینند تا شاهکار خود را بنویسند، با این فرض که این همه چیز است. فقط بشین و بنویس اما همانطور که من با استعدادترین و موفق ترین نویسندگان جهان را مطالعه کرده ام، متوجه شده ام که این کاری نیست که اساتید انجام می دهند. آنها بسیار عمدی تر از نشستن و اجازه دادن به کلمات هستند.

این بخشی است که من هرگز در هیچ کلاس انگلیسی یاد نگرفتم. تولید اثری که به فروش می‌رسد فقط نوشتن آن چیزی نیست که فکر می‌کنید خوب است. این در مورد یافتن ایده ای است که هم شما را هیجان زده کند و هم مخاطبان را هیجان زده کند. این در مورد عمدی بودن و فکر کردن در طول کل فرآیند و در عین حال داشتن مسئولیت پذیری مناسب برای ادامه کار است.

به عبارت دیگر، فرآیند نوشتن مهم است. خیلی مهمه شما نه تنها باید کتاب خود را تمام کنید، بلکه باید کتابی بنویسید که ارزش فروش داشته باشد. و اگر می خواهید شانس خود را برای به پایان رساندن کتاب خود به حداکثر برسانید، به یک برنامه اثبات شده نیاز دارید.

نوشتن کتاب زندگی من را تغییر داده است. این به من کمک کرد تا افکارم را روشن کنم، به عنوان یک نویسنده دعوت خود را پیدا کنم، و فرصت های بی پایانی برای تأثیرگذاری بر جهان و زندگی خانواده ام فراهم کرده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا